تجربه های من...!

          hadiseh 
            بازدید : 606
          شنبه 21 اردیبهشت 1392
           نظرات (272)
        

سلام!

درسته که روزهای زیادی از عمرم نگذشته...

درسته که حالا حالا ها باید تجربه کسب کنم...

ولی...تو همین روزهایی هم که گذروندم چیزهای زیاد و البته "عجیب و غریبی" دیدم و شنیدم...

چیزهایی که یاد گرفتم رو مرور میکنم...

هیچ وقت به غیر از خدا رو هیچکس حساب نکنم و ازش توقع نداشته باشم...

مهم اینه که "خودم" میدونم چه آدمی هستم واینکه دیگران راجبم چی فکر میکنن فقط تا اونجایی که لازمه برام مهمه و بقیش به خودشون مربوط میشه...

هیچ وقت زود قضاوت نکنم...هیچ وقت...

هر اتفاقی حکمتی داره...خدا آگاهه...بهش ایمان دارم....به آگاهیش و اینکه اون صلاح هر چیزی رو بهتر میدونه...

دیگران رو درک کنم و مواقعی خودم رو جای اونا بذارم...درک کردن یکی از بهترین کارهاییه که میتونم برای دیگران انجام بدم....

و...

شما چی یاد گرفتید؟!

ارسال نظر برای این مطلب

	این نظر توسط فاطمه شادکانی در تاریخ 1392/09/11 و 19:31 دقیقه ارسال شده است

			سلام عزیزم... زیارتت قبول خانومی.. موفق باشی... سلام فاطمه جان....ممنون که سر زدی قبول حق....تشکر

	این نظر توسط سارااكبري در تاریخ 1392/06/18 و 11:03 دقیقه ارسال شده است

			سلام امشب ساعت 22 صندلي داغ منظرتم سلام سارا جان...ممنون که گفتی...انشالله میام

	این نظر توسط سحر در تاریخ 1392/06/06 و 22:00 دقیقه ارسال شده است

			خواهش می کنم حدیثه جون تو وبلاگ تو چه خبره؟ از صب هر چی میام می نویسه در حال ارتقا...!!! با اینکه نمیدونم واسه چی بود ولی ارتقای وبلاگت مبارک صد ارتقا به این ارتقا هاااا...! فعلا بای خخخخخخخ نمیدونم والا....منم یکی دو بار سر زدم دیدم دارن ارتقاش میدن حالا چیو نمیدونم! به هر حال ممنوووووووونم عزیز

	این نظر توسط مریم 2 در تاریخ 1392/06/04 و 19:25 دقیقه ارسال شده است

			سلام حدیثه جون ..............خوبی؟؟؟؟ اسمت برای اختتامیه طنز بود؟نبود؟ من ک اسمم در اومده و دوست داشتم بیام حداقل تورو ببینم ولی معلوم نیست بتونم یا نه .......حالا ک داداشمو ب زور راضی کردم میخواییم بریم مسافرت ......شاید تاریخش بشه اون روزا.........اگه نشه انصراف میدم برای بقیه.......... ارادتمند...... سلاااااام مریم بانوشکر خدا...خوووووبم نه نبود اسمم!!!!یه همچی بدشانسیم من! خییییلیی دوس داشتم ببینمتون البته به خاطر شما دوستای گلمم که شده فک کنم بیام اونجا ببینمتون ولی خو تو سازمان نمیتونم بیام انشالله که جور شه بتونی بری و بهت خوش بگذره عزیز

	این نظر توسط مریم 2 در تاریخ 1392/06/01 و 11:37 دقیقه ارسال شده است

			حدیثه گل منو ک اشتباه نمیگیری خواهر؟؟؟؟؟؟ مریم بادینلو ام .....ب این خاطر 2 میزارم .....آخه سحر منو با ی مریم دیگه اشتپ کرده بود گفتم تو ک میدونی محض اطلاع بگم......... دلم برات تو وبلاگ تنگ شده سعی کن بیای... ارادت داریم خواهر....... بعععله آبجی بزرگه میدونم مریم بادینلو گل خودمونی دل منم برای همتون تنگ شده....چشم به قول تو سعی خودمو میکنم که سر بزنم

	این نظر توسط سحر در تاریخ 1392/05/31 و 19:03 دقیقه ارسال شده است

			سلام چطوری خواهر خوبی؟ خوش میگذره؟ دلم برات تنگ شده فعلا... سلاااااام سحر جانبابا کوجایی تو؟البته خودمم نیستم! شکر خوبم.....تو چطوری؟ممنون که سر زدی خوشحالم کردی

	این نظر توسط مریم 2 در تاریخ 1392/05/31 و 18:50 دقیقه ارسال شده است

			سلااااااااااااااام حدیثه جان......خوبی؟؟؟؟؟؟؟ امروز برای اولین بار در گوشی رو خاطر تو گوش کردم ..........چ مسابقه باحالی بود......فاطمه دارابی ک نبود.......صدات هم قشنگ بود بین اعضای گروه........همیشه حس میکردم از این شیطونا باشی ک با توجه ب مسابقه امروز مطمین شدم ک شیطونی....جمله کتابیم رو داشتی(با توجه ...) خلاصه ک بسی خوشحااااااااال شدم ... سلاااااام علیکم آبجی خانمشکر خدا خوبم من خودم گوش نکردم!تا حالا گوش نداده بودم نمیدونستم کِیا میده.....ممنووونم عزیز که به خاطر من گوش کردی لطف داریفاطمه دارابی سری بعد ضبط کرد ینی یحتمل هفته دیگه پخش میشه تازه شیطونی نکردم که بععععله داشتیم آبجی منم خوشحال شدم بهم سر زدی

	این نظر توسط مریم 2 در تاریخ 1392/05/29 و 2:01 دقیقه ارسال شده است

			دوباره سلام........... امشب زهرا عینی گفت قراره فردا همدیگه رو ببینید با فاطمه دارابی ................ چ خوووووووووب........... جای من خالی.......... مگه فاطمه دارابی و زهرا عینی قم نیستن و شما تهران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سلام بهشون برسون....... سلام علیکم آبجی بزرگه آره قم هستن ولی امروز برای ضبط مسابقه درگوشی رفته بودیم سازمان...اونجا همدیگرو دیدیم ببخشید دیشب ندیدم کامنتتو که سلامتو برسونم آره جات خالی بود.....ایشالله اگه شد جشنواره طنز بیای و همدیگرو ببینیم

	این نظر توسط فاطمه محسنی زاده در تاریخ 1392/05/28 و 19:18 دقیقه ارسال شده است

			سلاااااااااام چطوری رفیق؟ راس میگه مریم.....منم خیلی دلم برات تنگ شده....اینکه بهت سر نمیزنم از بی تفاوتی نیست من دوس ندارم خیلی بهت اصرار کنم شاید دوس نداشته باشی ولی اگه بیای خیلی خوشحال میشم دروووود فاطمه جان شکر خدا خوبم....تو چطوری؟مریم خوبه؟ شما لطف دارین دوستای گلم...میدونم که با مرامی:x فعلا که یه مدت فک نکنم بیام ولی انشالله بعدها دوباره شاید اومدم...شمام سکوت منو به پای بی تفاوتی و بی معرفتی نذارین...به یادتونم

	این نظر توسط مریم 2 در تاریخ 1392/05/28 و 11:50 دقیقه ارسال شده است

			چراااااااااااااااااا/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا جات خالیه ها........... نگو ک نمیای!!!!!!!!! من که نسبت ب خیلیا کامنت نمیزارم ولی تا جایی ک وقت کنم میام نظراتو میخونم تو نیستی حس خوبی ندارم ........اسمتو ک میبینم خوشحال میشم..........بیایا......... ارادتمند......... نمیدونم!! لطف داری آبجی دوستان به جای ما....عزیزمی...تو دعا کن ما حسمون بیاد ایشالله دوباره مثل قبل حضورم پررنگ میشه غلام قلب خستتم

1 2 3 4 5 6 7 8 9 ...24 25 صفحه بعد